این معرفی چند سال است که به‌روز نشده است. موقع خواندن‌اش اندکی بیات‌بودن‌اش را به خاطر داشته باشید. (اوایل سال ۱۳۹۳)

سوال: کی هستی؟
پاسخ: سولوژن!

سوال: سولوژن؟! سولوژن چیه؟ از کجا این اسمو پیدا کردی؟
پاسخ: یازده دوازده سال پیش سولوژن هیچ معنایی نداشت. اینک معنای‌اش من‌ام! اولین باری که این نام را به طور رسمی جایی استفاده کردم، در شبکه‌ی بی.بی.اس. ماورا بود. درست به خاطر ندارم چند وقتِ پیش از آن چنین نامی در ذهن‌ام شکل گرفته بود. شاید یک هفته، شاید یک سال. به هر حال مطمئن‌ام شش سال پیش‌ترش (می‌شود ۱۷ سال پیش) به این نام فکر نمی‌کردم.

سوال: سولوژن! اسم اصلی‌ات چیست؟
پاسخ: دانستن اسمِ اصلی‌ام چندان دشوار نیست. اما ترجیح می‌دهم در وبلاگ ضدخاطرات به همین نام شناخته شوم.

سوال: چه کاره‌ای؟ کجا زندگی می‌کنی؟
پاسخ: دانش‌جویم. پیش‌ترها ایران بودم، یکی دو سالی است کانادا زندگی می‌کنم؛ درس می‌خوانم.

سوال: دانش‌جوی چه رشته‌ای؟
پاسخ: پیش‌ترها مهندسی‌ی برق می‌خواندم، اینک علوم کامپیوتر. زمینه‌ی کاری‌ام هم یادگیری‌ی ماشینی.

سوال: یادگیری‌ی ماشینی چیست؟
پاسخ: فکر نمی‌کنی از بحث دور افتاده‌ایم؟! سهمیه‌ی سوال‌های‌ات تمام می‌شودها!

سوال: ایش! چه از خود راضی!
پاسخ: !!!

سوال: می‌دونستی ضد خاطرات نوشته‌ی آندره مالرو است؟
پاسخ: می‌دانم او هم اثری به همین نام دارد! و البته اسم این وبلاگ برگرفته از نوشته‌ی او نیست. توضیح بیش‌تر را می‌توانی در این‌جا بخوانی.

سوال: چند وقته ضدخاطرات می‌نویسی؟
پاسخ: کمی بیش از پنج سال پیش شروع کردم به نوشتن در ضدخاطرات. اما دو سه باری شد که مدتی طولانی چیزی در آن ننوشتم.

سوال: در ضدخاطرات از چیا می‌نویسی؟
پاسخ: بیش‌تر از ضدخاطرات! گاهی البته از چیزهای دیگر هم می‌نویسم: خاطرات روزانه و دی‌روزانه، اعتراض به وضعیت مصیبت‌بار جوامع انسانی، لینک به فلان موضوع جالب و چیزهایی از این قبیل. اما اساس‌اش قرار است ضدخاطرات‌ام باشد.

سوال: می‌شود توضیح دهی ضدخاطرات یعنی چه؟
پاسخ: ترجیح می‌دهم به وبلاگ‌ام رجوع کنی.

سوال: یعنی حتی یک کم هم نمی‌تونی برای من تعریف کنی ضدخاطرات یعنی چی؟ دل‌م می‌گیره‌ها.
پاسخ: ضدخاطره -در آخرین تعریف‌ام از آن- بیان‌ای از ذهنیت‌ام هستند که خاطره نیستند، اما از خاطرات‌ام نشات گرفته‌اند. تفاوت خاطره و ضدخاطره بیش‌تر شبیه به تفاوت واقعیت و تصورِ واقعیت است.

سوال: چرا می‌نویسی؟
پاسخ: سخت است پاسخ‌گویی به این سوال. دلیل سخت‌بودن هم این است که در زمان‌های مختلف، دلایل نوشتن‌ام فرق می‌کنند. گاهی برای رفع دردند، گاهی برای سهیم‌کردن دیگران در خوش‌حالی‌ام،‌ و گاهی هم از جنس انجام وظیفه‌ی انسانی.

سوال: آیا اولین تجربه‌ی نوشتنت ضدخاطره بوده؟
پاسخ: خیر! پیش‌تر هم می‌نوشتم. و بیش‌تر هم برای خودم.

سوال: الان چی؟ غیر از این‌جا، جای دیگه‌ای هم می‌نویسی؟
پاسخ: نه خیلی زیاد، اما بله! در همان جایی که پیش از ضدخاطرات‌نویسی در آن‌جا می‌نوشتم.

سوال: تا جایی که فهمیدم تحصیلات تو درباره‌ی موضوع X است. چرا درباره‌اش نمی‌نویسی؟
پاسخ:‌ دلیل خاص‌ای ندارم که نمی‌نویسم. ممکن است همین فردا درباره فلان موضوع علمی بنویسم. اما هدف‌ام از نوشتن در ضدخاطرات غیر از نوشتن درباره‌ی علم بوده است، و هنوز هم نظرم عوض نشده.

سوال: راز کیهان چیست؟
پاسخ: امشب خسته‌ام. بعدا پاسخ‌ات را خواهم داد.