Browsed by
Category: ضدخاطرات

Generative Grammar

Generative Grammar

با استفاده از سيستم فيزيولوژيک گردش خون انسانِ تخمين زده شده با مدلِ عددي‌ي شرايط مرزي‌دار جامعه‌ي بازِ مطلوب براي گسترشِ آثار و ارزش‌هاي دفاع تحميلي مي‌توان دفاع تحميليِ ارزش‌ها را با گسترش مطلوبِ جامعه‌ي باز مرزدار با شرايط عددي‌ي مدل تخميني‌ي انساني‌ي گردش خون سيستم فيزيولوژيک تا پنج رقم اعشار خطا گمانه زد.

Human Instincts?!

Human Instincts?!

چه شغل‌اي از همه سخت‌تر است؟!
کارگر معدن؟ معلم مدرسه؟ کتک‌خور بوکسور‌ها؟ محقق ناسا بودن؟ سوپور؟ شکنجه‌گر؟ تن‌فروش کلوپ ساديستي‌ها؟ پزشک کشيک؟ نويسنده‌ي روزنامه‌ي رقيب؟ جاسوس؟ جنگ‌جو؟

آدم‌ها علاقه دارند بگويند شغل‌شان از شغل بقيه سخت‌تر است؟!
-“خيلي خسته مي‌شم بعد از کار”.
=”بهه! تو Ú©Ù‡ کاري نمي‌کني. منو بگو از کله‌ي سحر تا بوق شب بايد بيل بزنم!”

آدم‌ها علاقه دارند بگويند زندگي‌شان سخت‌تر از ديگران مي‌گذرد؟!
-“زندگي خيلي سخت شده!”
=”آره!”
-“شب‌ها از خستگي ÙŠÚ© کلوم با منزل حرف نزده مي‌خوابم!”
=”خوش به حال‌ات Ú©Ù‡ اقلا مي‌خوابي. من Ú©Ù‡ ديگه شبا خواب به چشام نمي‌آد.”

آدم‌ها علاقه دارند بگويند زندگي‌شان از بقيه به‌تر است؟
-“تعطيلات خيلي خوب بود.”
=”آره! مخصوصا براي من Ú©Ù‡ رفته بودم جزيره لانزاروت‌ِ جزاير قناري. صب تا شب خورديم Ùˆ رقصيديم.”

آدم‌ها علاقه دارند بگويند پروژه‌ي آن‌ها مهم‌ترين پروژه‌ي دانش‌گاه/شرکت/دنيا است؟!
-“جوابا خيلي خوب بود. ÙŠÚ© مقاله‌ي کنفرانس ازش در اومد Ùˆ ÙŠÚ©ÙŠ ديگه هم تو راهه!”
=”مال من Ú©Ù‡ فوق‌العاده بود. ناسا قراره از روش ÙŠÚ© موشک بسازه بفرستن خوشه پروين اون وسط ÙŠÚ© سياه‌چاله مصنوعي بسازه ببينه مي‌شه Ú©Ù„ خوشه رو فرستاد آندرومدا به عنوان اثبات تئوري‌هام. جديدا شنيدم نوبل ده سال بعد رو هم مي‌خوان به من بدن. بد ايده‌اي نيست. حيف Ú©Ù‡ يک‌م کاراي اداري‌ش طول مي‌کشه وگرنه مي‌خواستم تعطيل کنم ديگه برم آروم ÙŠÚ© گوشه‌ي دنيا استراحت واسه خودم.”

آدم‌ها علاقه دارند بگويند تور زدن دوست دختر سابق‌شان بدشانسانه‌ترين واقعه‌ي عالم بوده است؟!
-“خيلي اذيت‌ام کرد!”
=”مالِ من Ú©Ù‡ ازونا بود Ú©Ù‡ خدا نصيب گرگ بيابون هم نکنه. روزي سه بار بهم خيانت مي‌کرد، بقيه‌ي وقت‌ها هم مثل يخ بود.”

کدام وبلاگ از همه به‌تر است؟!
وبلاگِ من؟ لنيوم؟ ضدخاطرات؟ لرد شارلون؟ وبلاگ سولوژن؟ Anti Memoirs؟! شاه‌زاده‌ي آسمان‌ها؟ رامينيا؟ خاطرات از دست رفته‌ي کرم آلزايمر گرفته؟ روح؟ عدس؟ راز؟ Thesilog؟ تا تواني دل‌اي به گنج رنج ميسر آشفته شدم؟ بيدارگرد؟

کدام فيلسوف از همه به‌تر است؟!
افلاطون؟ ارسطو؟ دکارت؟ سولوژن؟ ويتگنشتاين؟ راسل؟ نژولوس؟ کانت؟ آلدوس هاکسلي؟ آشيل در لحظه‌ي زخم خوردن تا دو دقيقه‌ي بعد؟ پاپر؟ سارتر نمايش‌نامه‌نويس؟ سولوژنوس اول؟!

آدم‌ها علاقه دارند مرموزترين آدم دنيا به نظر برسند؟!
-“هي! چطوري دختر؟!”
[صداي جيغ! پنج دقيقه قرقره‌ي بتادين.] =اي سايه‌ي نور درخشان عالم‌تاب ظل‌الممالک Ùˆ اي شاه‌زاده‌ي تاريکي‌هاي نور تابانيده به قبر روح القدس … آستالا اوليوا کاسينوس تايتانوس هويگنس ويستا بيبي!

آدم‌ها علاقه دارند روشن‌فکرترين آدم دنيا باشند؟!
-“چطوري بابا؟! عجب فيلم باحالي بود اين بي‌حياهاي سه Ùˆ نيم! Ú†Ù‡ خبرا؟”
=”واقعا تو اين‌طور فکر مي‌کني؟ دي‌روز عصر Ú©Ù‡ با پري‌گل توي بالکن نشسته بوديم Ùˆ خورشيد رو نگاه مي‌کرديم Ùˆ کافي‌شاپ مي‌خورديم بررسي کردم ديدم اين فيلم خيلي ضد فرهنگي‌ه Ùˆ عقايد ضد فمينيستي‌ي توهين‌برانگيزي تو فريم به فريم‌اش گذاشتن. من فکر نمي‌کردم تو طرف‌دارش باشي. متاسفم براي خودم Ùˆ بيش‌تر براي شما جوون‌هاي اين دوره زمونه Ú©Ù‡ اصلا حاضر مي‌شيد اين ابتذالات رو ببينين. هر بار Ú©Ù‡ اين فيلم رو ديدم بيش‌تر به اين نتيجه رسيدم Ú©Ù‡ حتي بدتر Ùˆ کوته‌فکرانه‌تر از “بندتنبان‌ها براي Ú©Ù‡ تاب مي‌خورند” يا حتي اون “اغما” است! کوتوله‌ي فرهنگيِ خرفت! برو سانوستول بخور آدم بشي!”

آدم‌ها علاقه دارند باهوش‌ترين آدم دنيا باشند؟!
-“Ú†Ù‡ خبرا؟!”
=”خوب شد اومدي! اين صورت مساله‌ي قضيه فرما Ú†ÙŠ بود؟ Ú†ÙŠ Ú†ÙŠ به توان n به علاوه‌ي Ú†ÙŠ مي‌شه چي؟! نيم ساعته حدس گلدباخ رو با فرض ابرتقارنِ ابرريسمان‌ها حل کردم Ùˆ حوصله‌ام حسابي سر رفته بود.”

کدام مبلغ مذهبي به‌تر از بقيه بوده است؟!
[سانسور!] [سانسور!] [سانسور!] سولوژنوس اول! [سانسور!] سولوژن خان [سانسور!] [سانسور!] چهارمي و ششم‌اي [سانسور]

نويسنده‌ها علاقه دارند به‌ترين نويسنده‌ي دنيا باشند؟!
-“دي‌شب “در جستجوي زمان از دست رفته” رو تموم کردم آخر سر.”
=”احساس نمي‌کني وقت‌ات تلف شده؟!”
-“هان؟!”
=”وقت‌ات!”
-“خب، اممم … چرا … يکمي طولاني بود زيادي خيلي آره خب.”
=”بيا! اين دو صفحه رو بگير به جاش بخون.”

پست مدرن‌ها علاقه دارند عجيب‌ترين چيزهاي دنيا باشند؟!
-“!”.
=”.”!

و اينک به‌ترين زمان براي خفتن است!

لک روي روح

لک روي روح

چرا روي روح‌اي که تازه از بدن خارج شده است (مثلا صد سال)، اندکي لک ديده مي‌شود؟

ماهي‌ها تز نمي‌نويسند

ماهي‌ها تز نمي‌نويسند

آيا ماهي‌هايي که کلي کار روي سرشان ريخته هم عاشق مي‌شوند؟
اصولا اين يک روش مطمئن براي جلوگيري از عشق است: کار روي سر خودت بريز! هر وقت خواستي عاشق شوي، سرت را به اندازه‌ي يک ساعت چت شبانه و دو ساعت آخر هفته خالي کن.
(البته اين قضيه در مورد من برقرار نيست. مگر نمي‌بينيد “ماهي” اسم دخترانه است؟)

قسم (2) و توقيف به (2) و به

قسم (2) و توقيف به (2) و به

قسم به لخ‌لخِ دمپايي‌هاي کهنه‌
قسم به خاکستر عکس‌هاي سوخته
و کتاب‌هايي که نوشته نشده
توقيف شدند.

به ياد کاپشن جبهه‌اي‌هاي زيبايي خفه‌کن
به ياد bootstrapping صف‌هاي دشمن‌شکن هميشه در صحنه
و عقل جمعي‌ي boost شده‌اي که هميشه
به زير پله‌ها ختم مي‌شد.

تغييرات سيلابس مهندسي کامپيوتر

تغييرات سيلابس مهندسي کامپيوتر

طبق تصميم‌هاي انجام گرفته از اين پس دروس بي‌عفتي‌ي زير از سيلابس درسي‌ي مهندسي کامپيوتر حذف خواهند شد:

-گرافيک کامپيوتري، پردازش تصوير، شناخت الگو، بينايي ماشين
-پايگاه داده، ذخيره و بازيابي‌ي اطلاعات
-هوش مصنوعي،‌ سيستم‌هاي پشتيبان تصميم‌گيري، سيستم‌هاي خبره Ùˆ …
-همه‌ي درس‌هايي که در آن به طراحي واسط کاربر پرداخته مي‌شود.
-همه‌ي درس‌هايي که در آن از واسط‌هاي نر و ماده ممکن است استفاده شود.

در ضمن از اين پس تمام مانيتورهاي LCDØŒ Flat Ùˆ … سايت دانش‌گاه‌ها جمع Ùˆ به جاي آن‌ها مانيتورهاي هرکولس سبز Ùˆ ترجيحا زرد رو به قهوه‌اي جانشين خواهد شد. در صورت موجود نبودن مي‌توان از مانيتورهاي CGA استفاده کرد. طبق استيفاي انجام شده حداکثر 1 Ùˆ 2 بيت به ترتيب براي حالت حلال Ùˆ مکروه قابل پذيرش است. استفاده از بيت‌هاي رنگي‌ي بيش‌تر حرام است.

سنجاقک باز محدود

سنجاقک باز محدود

بايد ولش کني؟
آينده مونده تا بياد!
آيا همه چيز رو بايد ول کرد؟
زمانِ در کاسه را بشماريد.
يادش نيست که به ازاي هر دم‌اي، بازدم‌اي هست.
“من با ذهن‌ام يافتم‌اش،
من ديدم‌اش”
صاعقه!
دست‌ات رو از سرم بردار
بگذار شهر اين‌جا بيايد.
و باز هم يادش نيست که ازاي هر بازدم، دم‌اي نيست.
ستاره‌ها را نشماريد
راي‌ها را نشماريد
سنجاقک‌ها را نشماريد
چشم به انتظار طور نباشيد
صليب را با پست صادر نکنيد
مي‌شکند
و صليب شکسته سخت خش‌دار است.
حالا تو هرمونتيست جرات داري بيا و تفسيرش کن!
استخوان‌هاي‌ات را …
استخوان‌هاي‌ات را … !

نتيجه انتخابات

نتيجه انتخابات

من مي‌دونم نتيجه‌ي انتخابات Ú†ÙŠ مي‌شه. مثل روز برام روشنه! ولي ازم نخوايد به‌تون بگم. چند ساعت صبر کنيد بعد … نه! حتي فردا شب هم نمي‌دونيد.

يوتيليتاريست‌هاي بي‌ادب

يوتيليتاريست‌هاي بي‌ادب

البته هيچ ربطي به وضعيت اخير دنيا ندارد (گرچه اگر بخواهيد ربط پيدا مي‌کند) اما از آدم‌هايي که فقط زمان‌هايي که کار دارند سر و کله‌شان پيدا مي‌شود و نسبت به‌ات اظهار لطف و محبت مي‌کنند خيلي خوش‌ام نمي‌آيد. من اين‌طوري‌ام؟! سعي کرده‌ام نباشم. گرچه هيچ‌وقت نمي‌توان مطمئن بود که براي هيچ‌کس اين‌طوري نبوده باشم. ولي جدا حال‌ام به‌ هم مي‌خورد از آن‌هايي که وقتي کارشان به تو گير نيست جواب سلام‌ات را هم نمي‌دهند. اه!
مي‌دانم که تو هم همين‌طور هستي!

مي‌رود سر حوصله

مي‌رود سر حوصله

آدم گاهي حوصله‌اش از چيزهايي به سر مي‌رود. سر مي‌رود گاهي آدم حوصله‌اش از چيزهايي. چيزهايي به سر مي‌برند حوصله‌ي آدم را.خب، سر مي‌رود. بايد قبول کرد.
يعني: ديگر هيچ کلمه‌اي درباره‌اش نشنوم، هيچ حرفي نزنم، خسته‌ام، خواب‌ام مي‌آيد، کابوس‌اش را نبينما و تو –تويي که درباره‌ي آن ور مي‌زني- جلوي دهن‌ات را بگير: رنگ‌اش چشم‌ام را مي‌زند.
گشنگي بدجوري تاثير مي‌گذارد. آفريقا را نگاه کنيد. تاثيرش را نمي‌بينيد؟
مواظب روبات‌ها باشيد.
در ضمن لطفا هم‌ديگر را گاز نگيريد.

آيه انتخابات

آيه انتخابات

مبادا آنان‌اي از شما که راي داده‌اند ديگران‌اي را که راي نداده‌اند شماتت کنند؛ و تحريميان از مزدور و خيانت‌کار خواندن راي‌دهندگان برحذر باشند. بدانيد در هر چيز حکمت‌اي است که شما از آن بي‌خبريد. به خداوند توکل کنيد که او داناتر است.

کمکي از من بر مي‌آيد؟

کمکي از من بر مي‌آيد؟

آدم‌ها معمولا چيزهاي مهم را درک نمي‌کنند و به چيزهاي غيرمهم توجه مي‌کنند. کاش مي‌توانستم کمک‌شان کنم.